محل تبلیغات شما
بهم گفت تا حالا شکار رفتی؟  گفتم نه.  گفت من قبلا میرفتم ولی دیگه نمیرم. آخرین باری که شکار رفتم شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم. من بهش شلیک کردم درست زدم به پاش وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس میکشید و با چشم هاش التماسم میکرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که میتونه دوست خوبی واسم باشه، میتونستم نزدیک خونه یه جای دنج براش درست کنم. اما خوب که فکر کردم فهمیدم اینجوری اون گوزن واسه ی همیشه لنگ میزنه و هر وقت من رو ببینه یاد بلایی میفته که سرش آوردم. از نگاهش فهمیدم بزرگترین لطفی که میتونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف توی قلبش شلیک کنم. 
بعدش گفت: تو هیچ وقت نمی تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی. 


"قهوه سرد آقای نویسنده-روزبه معین"

کیوت کیوت کیوت (پارت دوم)

تا حالا شکار رفتی؟

چه احساسی به من داری...قسمت اخر

شکار ,گوزن ,یه ,شلیک ,درست ,بود، ,شکار رفتی؟ ,تا حالا ,حالا شکار ,یاد بلایی ,بلایی میفته

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکتر آرش شهابی disclenxpholan ثبت شرکت - ثبت لوگو - ثبت برند فارسی vemsirisa میثاق پرینت نیوشا و راز سلامتی Christopher's info السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام خرید مخزن پلی اتیلن آب در استان تهران وی ام ویر در آلماشبکه پرداز